محمد مایلی‌کهن، سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران، در مصاحبه‌ای که به تازگی از او پخش شد، اظهاراتی را علیه مواضع نظام مطرح کرد. میثم آقاامیری طی یادداشتی به اظهارات مطرح‌شده در این مصاحبه پرداخت و نقدهایی در این خصوص مطرح کرد.
محمد مایلی‌کهن، سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران، در مصاحبه‌ای که به تازگی از او پخش شد، اظهاراتی را علیه مواضع نظام مطرح کرد. میثم آقاامیری طی یادداشتی به اظهارات مطرح‌شده در این مصاحبه پرداخت و نقدهایی در این خصوص مطرح کرد.
کد خبر: ۱۴۱۳۴۱۹

به گزارش خبر۲۴، محمد مایلی‌کهن می‌گوید دوست ندارد در این فوتبال باشد اما از صبح که بیدار می‌شود درباره فوتبال حرف می‌زند و تا قبل از خواب این واژه پرتکرار عالم ورزش را زیر لب زمزمه می‌کند و در نهایت به خواب می‌رود. این عادت همیشگی محمد مایلی‌کهن است. خودش هم می‌گوید باید به بعضی‌ها بدتر از گروهبان قندلی را می‌گفته و احترامشان را نگه داشته است.

او معتقد است باید یکسری افراد را شست و پهنشان کرد. می‌گوید دانشجوی دانشگاهی بوده که اساتید آلمانی و بزرگی در آن تدریس می‌کردند ولی ادبیاتش به گونه‌ای است که وقتی مصاحبه‌کننده از او می‌خواهد به عنوان یک مسلمان در نقد دیگران به آن‌ها لقب ندهد، نمی‌پذیرد و معتقد است شانس آورده‌اند که القاب بدتری را نثارشان نکرده است.

علم روانشناسی می‌گوید مایلی‌کهن از آن دسته افرادیست که دوست دارند با نوع حرف زدنشان توجهات را به خودشان جلب کنند حتی اگر کارشان به دادگاه و زندان رفتن بیانجامد.

مایلی‌کهن کیست؟

او متولد محله غازیان شهر بندر انزلی در سی‌ام خرداد ماه سال ۱۳۳۳ است و اواخر دهه هفتم زندگی‌اش را سپری می‌کند. اکنون برخلاف گذشته که زبان تندی در ورزش داشت یک گام به جلو برداشته و خود را وارد بحث‌های سیاسی هم می‌کند. جالب اینجاست که در مصاحبه اخیرش نیز صراحتاً عنوان کرد: «من هیچ چیزی از سیاست نمی‌دانم».

هفت سال بیکاری و مصاحبه‌های آنچنانی

محمد مایلی‌کهن که آخرین بار هفت سال پیش در تیم ملوان بندرانزلی سرمربیگری کرد، دیگر در باشگاهی به خدمت گرفته نشده است. البته شاید اگر از خودش سوال شود بگوید حوصله فوتبال و مربیگری را نداشته است اما سرمربی سابق تیم ملی فوتبال کشورمان در این مدت با گوشه‌نشینی و مصاحبه‌های هرازگاهی، همواره تلاش داشته تا خودش را هم‌چنان در نزدیکی فوتبال نگه دارد. هر چند که اکثراً به جای شنیدن بحث فنی و فوتبالی از زبانش، از ابتدا تا پایان صحبت‌هایش فقط از این ورزش ایراد می‌گیرد و انتقاد می‌کند.

عاشق نیمه خالی لیوان

ظاهراً محمد مایلی‌کهن هم نمی‌خواهد اتفاقات مثبت در فوتبال را ببیند. نمی‌بیند که فوتبال ایران پس از سال‌های جنگ تحمیلی چطور توانست در سال ۱۹۹۸ راهی جام جهانی شود و پس از بیست سال فشار غرب بر جای‌جای مملکت‌مان، چه در اقتصاد، چه در بهداشت و چه در امور سیاسی، بار دیگر خودش را بین بزرگان فوتبال دنیا پیدا کرد. حالا هم ظرف سه دوره اخیر از سال ۲۰۱۴ تاکنون سه بار به صورت متوالی در جام جهانی حضور داشته است.

لابد آن‌هایی که نمی‌خواهند نیمه پر لیوان را ببیند، برای چگونگی راهیابی ایران به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل، ۲۰۱۸ روسیه و ۲۰۲۲ قطر اماواگرهایی را قطار خواهند کرد. در مقابل کسی که فوتبال بداند و الفبای این رشته‌ی پرطرفدار را بشناسند، متوجه می‌شود که سال‌به‌سال، ماه‌به‌ماه و روزبه‌روز این ورزش در دنیا به روز می‌شود و رقابت در آن برای کشورها سخت‌تر می‌شود. تا جایی که امروز افغانستان هم یک گل به یاران آقای گل پرتغال، مهدی طارمی، می‌زند.

کشوری که می تواند پس از فشار غرب خودش را در سه دوره متوالی جزو بهترین‌های فوتبال جهان قرار دهد، قطعاً برنامه داشته و هدفمند حرکت کرده است.

پرتاب سنگ‌ریزه به سمت کوه

مایلی‌کهن، فوتبال ایران را از زاویه نگاه خودش می‌بیند و ادبیات زننده او شاید برای برخی مخاطبان خودش شیرین و دلنشین بوده باشد و به زعم تعدادی از آنان انتقاداتی را به زبان آورده باشد اما قطعاً با پرتاب سنگ‌ریزه به سمت کوه، نمی‌توان خدشه‌ای به عظمت افتخارات فوتبال ایران طی دو دهه اخیر وارد کرد.

قضاوت غلط از رابطه با عربستان

نقطه‌ی آغازین صحبت‌های اخیر مایلی‌کهن که به قول خودش از سوی مصاحبه‌کننده، به اصطلاح کشتی‌گیرها، روی پُل رفته بود، با بحث فوتبال عربستان و سرمایه‌داران نفتی اطراف ایران کلید خورد. مایلی‌کهن وقتی می‌گوید «من هیچ چیزی از سیاست نمی‌دانم.» چرا درباره سیاست اظهارنظر می‌کند؟ چرا درباره این‌که تا پیش از آشتی دوباره دو کشور، عربستان با صرف هزینه چند ده میلیاردی در کشورهای حوزه خلیج فارس سعی داشت به ایران و ایرانی لطمه بزند سکوت کرده بود؟

حتماً و شاید برای آن‌هایی که از سیاست سر در نمی‌آورند سوال است که چه اتفاقی افتاد پس از ۱۰ سال ایران و عربستان با هم دست آشتی دادند؟ یک نفر باید به یادآور شود این نشانه اقتدار و بزرگی ایران است که کشوری به نام عربستان سعودی، که دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به او لقب پدر داده‌اند، درنهایت نتوانست مقابل قدرت بزرگ منطقه تاب بیاورد و این بار با وساطت کشور چین دست دوستی و رفاقت را به سمت ایران دراز کرد.

او در مصاحبه‌اش گفت ما التماس کردیم تا با ما آشتی کنند. بر چه مبنایی چنین حرفی را خوراک رسانه‌های فتنه‌طلب می‌کند؟ بعد هم دوباره می‌گوید: «من هیچ چیزی از سیاست نمی‌دانم».

برای ادعای گرسنگی مردم ایران، مستندات ارائه دهید

یکی دیگر از بحث‌های مایلی‌کهن در ارتباط با ثروت کشور ایران بوده که به موضوع «گرسنگی و فقر» در میهن عزیزمان مرتبط شد. البته مشخص نیست با کدام آمار و ارقام چنین ادعایی را مطرح کرد اما اگر مدیران و مسئولان ارشد نظام بخواهند به آن ورود کنند، می‌توانند از این پیشکسوت فوتبال مدرک و مستند برای این ادعاها طلب کنند.

آقای مایلی‌کهن! با کدام آمار از گرسنگی مردم ایران حرف می‌زنید؟ وقتی نمی‌دانید در همین کشورهای حوزه خلیج فارس که اکثرشان به زبان عربی حرف می‌زنند چه شب‌ها که گرسنه سر بر زمین می‌گذارند. درحالی که در ایران عزیزمان آمار گرسنه‌ها به مراتب از بسیاری از کشورهای دنیا پایین‌تر و کمتر است. آیا موکب‌های پخش نذری بین مردم را نمی‌بینید؟ خبری از آمار گرم‌خانه‌های تهران، اصفهان، مشهد، تبریز و دیگر شهرهای بزرگ ایران دارید که ادعا می‌کنید مردم ایران گرسنه هستند؟ با کدام آمار و ارقام این‌چنین باد به غبغب می‌اندازید و هرچه در ذهنتان می‌گذرد را به زبان جاری می‌سازید؟

شکلات‌خوری و دم‌زدن از بلایای منطقه

مردی که خودش را اهل فوتبال معرفی می‌کند و می‌گوید سیاستمدار نیست، در بخش دیگری از صحبت‌هایش ادعا می‌کند: «ما همه بلایای منطقه را به جان خریدیم؛ به خاطر ارتباطات ناپسندی که خیلی جاها عامل اصلی‌اش خود ما بودیم». ای کاش سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و خدماتش به این سرعت از یاد بعضی افراد نمی‌رفت. حضور داعش در کشور عراق که تا پشت مرزهای ایران آمد و تعدادی از آن‌ها حتی تا میدان بهارستان و داخل مجلس شورای اسلامی هم نفوذ کردند را از یاد بردید؟ فراموش کردید سربازان جان برکف و مدافعان حرم چطور این نیروهای ضد ایرانی را از داخل ایران و از کشورهای منطقه مثل عراق و سوریه بیرون راندند و ریشه‌شان را خشکاندند.

آقای مایلی‌کهن! شما خود را میهن‌پرست می‌دانید، اما آن‌روزها برای دفاع از ایران کجا بودید؟ روزی که جوانانی چون حججی، به استقبال شهادت می‌رفتند تا جانشان را فدای ایران اسلامی کنند، لابد شما مشغول تماشای مسابقات لالیگای اسپانیا بودید.

بنا به این ادعا، اگر ایران خودش را درگیر بلایای منطقه‌ی حساس خاورمیانه کرد، برای حفظ ثبات منطقه و حفظ امنیت ایران و ایرانیان بود. این فرد امروز زیر باد خنک کولر، در آسایش و راحتی مقابل دوربین لم می‌دهد، شکلات در دهان می‌گذارد و در حالی که شیرینی آن را می‌چشد، به رشادت‌های جوانان ایران بی‌اعتنا است و بر آن پوزخند می‌زند. ملت قدرشناس اما این شجاعت‌ها را از یاد نخواهد برد.

تازه رسیده از فضا

مایلی‌کهن در بخش دیگری از حرف‌هایش شعار علیه آمریکا را زیر سوال می‌برد و انتقاد می‌کند که «ما چرا در ایران مرگ بر آمریکا می‌گوییم اما یک بار چنین شعارهایی را در کشور آمریکا علیه ایران نمی‌شنویم؟» بگذارید شفافیت بیشتری در کلام داشته باشیم. آقای مایلی‌کهن شما و خانواده‌تان در کجا زندگی می‌کنید؟ اگر در ایران هستید پس حتماً اثر تلخ تحریم ظالمانه غرب بر معاش مردم کشور را دیده‌اید. شاید با ملت فاصله داشته باشید و از این فشارها بی‌خبر هستید اما حالا بدانید که چرا دست از شعار مرگ بر آمریکا برنمی‌داریم.

آمریکا با اقداماتش صدها برابر بیشتر از شعار دادن، مرگ را برای زنان و مردان ایرانی فریاد می‌زند؛ با محدود و محدودترکردن ایران در معاملات بین‌المللی و بانکی؛ با اعمال فشار به ایران در راه رسیدن به زیرساخت‌های مکانیکی یا اقتصادی در تجهیز امکانات پزشکی؛ با زمین‌گیرکردن هواپیماهای مسافربری در اثر اعمال فشار برای عدم امکان خرید هواپیما یا حتی قطعات آن؛ با تجهیز تروریست‌ها به انواع سلاح و به خطر انداختن امنیت جان و مال ایران و ایرانی و صدها مورد دیگر.

اگر تلاش و دانش نخبگان ایرانی در صنعت هوایی، نظامی، پزشکی و سایر عرصه‌ها نبود، سال‌ها پیش زیرساخت‌های کلان کشور نابود می‌شد. چه از شما برآمده که حال ژست حمایت از مردم به خود گرفته‌اید؟ در این سال‌ها کجا بودید که این جنایات و ظلم‌ها را ندیدید؟ به شما نمی‌آید مانند مردم عادی حرف بزنید. کسی می‌گوید «در آمریکا علیه ایران شعار نمی‌دهند.» که احتمالا از سیاره‌ای دیگر به زمین سفر کرده باشد.

امروز از شرقِ شرق تا غربِ غرب و از شمالی‌ترین نقطه دنیا تا جنوبی‌ترین آن، همه می‌دانند که آمریکا چه رفتار ظالمانه‌ای با کشور ایران دارد. انقلاب جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ یا همان ۱۳۵۷ طوری آمریکا را زمین‌گیر کرد که از همان زمان خودش و شرکایش در سراسر جهان برای ایران و ایرانی چیزی جز سختی و عذاب نخواسته‌اند.

دنیا در رفاه است و ایران پر شده از حلبی‌آباد!

پرداختن به موضوع بی‌خانمان‌ها و حلبی‌آبادها در اطراف شهر تهران، یکی دیگر از موضوعات مد نظر مایلی‌کهن بود که با پرداختن به این موضوع آن را به حساب بی‌کفایتی دولتمردان کشورمان گذاشت. در حالی که در پیشرفته‌ترین کشورهای غرب و شرق از جمله فرانسه به وفور می‌توان آمار مربوط به بی‌خانمان‌ها را رصد کرد.

به مایلی‌کهن و آن‌هایی که برای این قبیل سخنرانی‌هایش کف می‌زنند و سوت می‌کشند باید پیشنهاد شود تا با یک جست‌وجوی ساده در فضای اینترنت به آمار فقر در جای جای این دنیا پی ببرند. تنها انتشار یک گزارش از رسانه‌ای در کشور فرانسه مشخص می‌کند در سال ۲۰۲۱ نیم‌میلیون نفر از جمعیت ساکن این کشور که شامل کودکان و زنان می‌شدند، به دلیل شرایط سخت زندگی و فقر نیازمند کمک دولت بودند.

نتایج حاصل از یک تحقیق ساده دیگر در سال ۲۰۲۲ مشخص کرد ۶۵درصد از فرانسوی‌ها دست‌کم یک نفر را در خانواده یا زنجیره دوستانشان می‌شناسند که با فقر دست و پنجه نرم می‌کند. این آمار نسبت به سال ۲۰۲۱ افزایش ۱۰درصدی را نشان می‌دهد.

در زمانه‌ای که نگارنده با یک جست‌جوی معمولی در اولین صفحه گوگلی که برایش باز شد، متوجه این حقایق می‌شود، چطور مایلی‌کهن یا فردی که با او مصاحبه می‌کند و خودش را مطلع جلوه می‌دهد، از این قبیل مسائل حرفی به زبان نمی‌آورند؟

میهن‌پرستی کریمی از کانادا

فارغ از بخش فوتبالی صحبت‌های مایلی‌کهن و حملات تکراری و حوصله سر برش علیه امیر قلعه‌نویی، او در ارتباط با دیگر چهره‌های ورزشی هم‌چون علی پروین و علی دایی هم صحبت‌هایی را به زبان آورده و درباره عادل فردوسی‌پور هم هم‌چنان مواضع خودش را حفظ کرد و او را کی‌روشی‌پور لقب داد.

او اما در ارتباط با علی کریمی چشمانش را بست و اتفاقات تلخ پاییز سال ۱۴۰۱ را از یاد برد. روزهایی که علی کریمی ترک وطن کرد تا جوانان کشورش را به شدت به دردسر بیندازد. جوانانی که در صفحه اینستاگرام علی کریمی فوتبالیست محبوبشان را دنبال می کردند، تحت تاثیر پیام‌های تحریک‌آمیز این چهره فوتبالی، اقدام به برهم‌زدن نظم عمومی کشور کرده و در نهایت دچار ضرر و زیان‌های مادی و معنوی می‌شدند.

خانواده‌هایی که مخالف خروج فرزندانشان در آن روزها و شب‌ها از منزل بودند، با یک استوری از علی کریمی تحریک می‌شدند و با برهم‌زدن نظم عمومی، نیروهای نظامی و انتظامی را وادار به واکنش می‌کردند.

اگر مایلی‌کهن معتقد است علی کریمی یک میهن‌پرست واقعی است، چطور می‌توان این عبارت را کنار اقدامات آشوب‌طلبانه کریمی گذاشت؟ در حالی که خودش هزاران کیلومتر دورتر از ایران در خاک کانادا نشسته بود و فرمان صادر می‌کرد تا عده‌ای جوان تحت تاثیر تحریکات او و رسانه‌های برنداز خودشان را بازیچه دست آنان و بسیاری از خانواده‌های کشورمان را داغدار کنند.

قطعاً در هیچ دعوایی حلوا خیر نمی‌شود، چه رسد به این‌که مشتی آشوب‌طلب بخواهند آرامش و نظم عمومی را از یک کشور امن و آرام سلب کنند. چطور مایلی‌کهن کسی را که با کلاهبرداری، خواهر خودش را قربانی آمال شوم خود کرده، یک انسان خوب و کامل معرفی می‌کند؟ چطور پس از مشاهده چنین اتفاقاتی که به کشته‌شدن تعداد زیادی از حافظان امنیت کشورمان انجامید، باز هم گلو صاف می‌کند و با اعتمادبه‌نفس می‌گوید کریمی یک وطن‌پرست واقعی است؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها